سامیار قدس دلنوشته

دلنوشته سامیار

سامیار قدس دلنوشته

دلنوشته سامیار

  • ۰
  • ۰

اگرچه در روش قصه کودکانه درمانی علاوه بر درمان مشکلات روان شناختی کودکان، آموزش آنان نیز لحاظ می شود‌. استفاده از روش قصه درمانی، تاثیر زیادی بر اختلالات رفتاری کودکان همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی می گذارد و همچنین موجب بهبود علائمی همچون افسردگی، اضطراب و ترس در کودکان افسرده می شود.

داستان کودکانه یا روایت گویی

قصه یا داستان در واقع نوشته ای است که تفکر نویسنده، به شکل یک حکایت برای مخاطب روایت می شود‌. اگر چه این داستان تخیلی و غیر واقعی بوده و یا در واقعیات زندگی همراه با تخیل وام گرفته شده باشد.

کتاب های داستانی و قصه ها برای خوانندگان مسائل مختلفی را در بسیاری از حوزه ها همچون رفتارهای حمایت کننده، ترس از تنهایی، رازها و ارتباطات و.‌‌..  شامل می شود. به طور مثال ممکن است مطالعه یک کتاب به کودک جهت پیدا کردن مهارت "نه گفتن" کمک کند.

اهداف و ارزش های قصه گویی

قصه گویی در حقیقت به منزله فعالیتی بوده که از انسان ها برای ساخت انسان کمک می گیرد. شنیدن داستان موجب شکل گیری بهتر شخصیت افراد شده و نوعی روش، جهت افزایش درک رفتارهای شناسی و عملی محسوب می گردد.

قصه گویی به دلیل نمایش بازخورد های شخصی، جهان پیرامون و شخصیت های متفاوت تعامل شخص با سایرین را نیز بهبود می دهد.

به طور کلی گفته شده که قصه ها به منزله چهار چوبی جهت خود پدید آیی و بالا بردن درک از خویش و بهبود روابط بین افراد می شود. نوشتن داستان به ویژه اگر شخص زندگی خود را روایت کند موجب انسجام بهتر تخیلات، افکار و اتفاقات شده که در نهایت ارتقا خودآگاهی شخص را به دنبال دارد.

ارزش های بنیادین کمک گرفتن از استعاره ها، قصه گویی به گفته بارکر در روان درمانی شامل موارد زیر است:

  • به نمایش درآوردن نکات و مسائل مهم زندگی
  • کمک به اشخاص جهت شناختن بهتر خویش
  • مطرح کردن راه حل هایی برای رفع مسائل و مشکلات خود
  • دادن ایده و تفکرات جدید و بدیع و افزایش انگیزه برای تغییر
  • مدیریت نمودن روابط و روش های درمانی
  • تثبیت راهنمایی ها
  • کم کردن مقاومت برای پذیرفتن تغییرات
  • دادن چهار چوب و سازمان دادن مشکلات و مسائل شخصی
  • بازسازی نمودن خویشتن (Ego)
  • الگو سازی شیوه ای از طریق برقراری ارتباط با دیگران
  • یادآوری توانایی ها و استعداد های فرد
  • کاهش حساسیت نسبت به ترس های شخصی

اغلب با شنیدن اصطلاح قصه گویی، آن را جز ارتباط های جدی به حساب نمی آورند و به آن به منزله یک سرگرمی نگاه می کنند. در صورتی که روایت قصه ها به افراد کمک می کند تا بیاموزند در این جهان چگونه باشند و دید خود را نسبت به واقعیت ها عوض کنند. در حقیقت می توان قصه ها را به عنوان باورهای افراد درباره خویشتن، محسوب کرد.

موضوع قصه های کودکان اغلب درباره انسان ها، حیوانات، موجودات غیر واقعی و اشیا همچون گل، ماشین و... است. این موضوعات در قصه کودکان از شخصیت، تفکر، باور، احساس و رفتار برخوردارند. زمانی که یک داستان برای کودک بیان می شود، او سعی می کند که با شخصیت ها و حوادث قصه، همانند سازی کند و این همانند سازی باعث فرافکنی در زندگی شخصی او می شود.

روان درمانگران با روایت قصه و داستان به حل مسائل و مشکلات افراد کمک می کنند. در کتاب "انسان و سمبل هایش" کارل یونگ اشاره می کند که انسان ها اگرچه تفاوت های زیادی در فرهنگ و مذهب دارند اما اشتراک بسیاری در ضمیر خودآگاه خود دارند. ایشان اعتقاد دارند که افراد، سمبل های یکسان یا مشابهی را به کار می برند که نشان دهنده هر دو جنبه والا و مست حیات روانی انسان است.

از مشهور ترین روان شناسانی که روش قصه درمانی برای حل مشکلات کودکان استفاده می کرد، می توان برونو بتلهایم، درمانگر کودکان روان پریش را نام برد. ایشان معتقد بودند یکی از سختی های آموزش کودکان، کمک به آنان جهت به دست آوردن درک مفهوم زندگی و رسیدن به بلوغ روانی است.

 ایشان در کتاب برجسته اش "کاربردهای افسونگری" می نویسد: علاوه بر نقش مهم و برجسته سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل قصه روایت می شود، باعث معنادار شدن زندگی آن ها می شود.

وی اعتقاد دارد زمانی که کودکان را با ادبیات آشنا کنیم، داستان و قصه ها برای آن ها جذابیت بیشتری پیدا می کند. ایشان همچنین می نویسند: در قصه گویی فقط ترویج اخلاقیات مطرح نبوده بلکه قهرمان قصه برای کودکان از جذابیت خاصی برخوردار است و آنان در تمام مبارزات، خود را در نقش قهرمان داستان تصور می کنند. به دلیل این هم ذات پنداری، کودکان فکر می کنند که قهرمان قصه از اتفاقات مختلف دچار زحمت شده و سرانجام پیروزی کسب می کند.

از این داستان های نمادین می توان شنل قرمزی را نام برد. در این قصه شنل قرمزی برای سر زدن به مادر بزرگ پیر خود به کلبه ای در آن سوی جنگل می رود. او بسیار مهربان است ولی نصیحت های مادر را به سرعت فراموش می کند و به دلیل اعتماد بی جا به گرگ، جزئیات منزل مادر بزرگ را به گرگ می گوید، گرگ نیز اول مادر بزرگ شنل قرمزی و سپس خود او را طعمه کرده و می خورد.

 چنان چه دوستان شنل قرمزی، به موقع نمی رسیدند باید شاهد پایان غم انگیزی برای این قصه باشیم. در آخر شنل قرمزی می آموزد اگرچه دوستی مسئله بسیار با ارزش و خوبی است ولی اعتماد به هر شخصی که از راه رسیده، کار بسیار اشتباهی است. قصه شنل قرمزی ممکن است در ظاهر بسیار پیش افتاده باشد ولی روایت آن برای مخاطبان این مفهوم را می رساند که هر کس شایستگی دوستی را نداشته و اعتماد به غریبه ها ممکن است تاوان سنگینی به دنبال داشته باشد.

قصه و داستان با داشتن پیام های روان شناختی مهم به کودکان کمک می کند که بیشتر با مفاهیم ضمیر ناخودآگاه آشنا شوند و بر مشکلات روان شناختی رشد پیروز شوند.

کودکان ۲ ساله تمایل زیادی به شنیدن قصه همراه با تحرک دارند. داستانی که برای کودکان نوپا انتخاب می شود نباید طولانی و یا پیچیده باشد و اغلب در داستان های مناسب آن ها به کارهای روزمره همچون تهیه کردن غذا و یا پخت آن اشاره می شود.

با رشد کودک و افزایش سن او می توان داستان هایی را انتخاب کرد که حوادث و شخصیت های بیشتری دارند. به عنوان مثال اغلب کودکان ۳ ساله دوست دارند داستانی را بشوند که درباره کودکی خود و یا دیگر اعضا خانواده باشد.

بهتر است تا سن ۷ سالگی، قصه ها به شکل آهنگین و ریتمیک برای کودکان گفته شود به طوری که کلمات مهم و کلیدی مدام تکرار گردند. برای این کودکان، اغراق در بیان و روایت داستان با حرکات بدن بسیار مهم است به دلیل اینکه باعث پرورش تخیل آن ها شده و رابطه بهتری را بین قصه گو و کودک نیز به وجود می آورد.

رودلف اشتانیر، سازنده مدارس والدورف، بیان می کند که کودکان پیش دبستانی به حرکات بیانی با دست، تغییر در حالت، احساس با چهره و شنیدن صداهای زمینه و جلوه های صوتی علاقه بسیاری دارند. برای ملموس کردن شخصیت ها و اتفاقات داستان ها می توان از این عناصر کمک گرفت. بهتر است که در این روایت یک داستان از این عناصر مشابه هم استفاده گردد و تا کودکان نیز آنها را بیاموزند و در ذهن آنها ثبت شود‌.

تطابق یابی یکی از عناصر مهم در روایت قصه به شمار رفته و به آن  نیروی نفوذ و تاثیر می دهد. زمانی که کودکان قصه ای را می شنوند به شکل مداوم بین آنچه که در حال شنیدن آن هستند با خاطرات خود پیوند برقرار می کنند و در ذهن خود اقدام به پردازش تجربیات شخصی و اتفاقات داستان کرده تا رابطه ای بین آنها بیابند.

 به طور مثال اگر یک کودک عبارت "سگی بزرگ و خشمگین" را بشنود به تطابق یابی در اتفاقات گذشته خود می پردازد تا مفهوم این عبارت را درک کند. بنابراین شنیدن این عبارت برای هر کودک تصویر متفاوتی را یادآوری می کند.

 فرآیند تطابق یابی در ضمیر ناخودآگاه فرد اتفاق می افتد، به عنوان مثال زمانی که اتفاق مشابهی که برای کودکان به وجود می آید خاطره  مشابه که در گذشته اتفاق افتاده را به خاطر می آورند و دوست دارند که آن را برای بقیه بیان کنند.

قصه گویی و قصه درمانی در چند سال گذشته جهت درک رفتار انسان در بخش های مختلف روان شناختی افزایش یافته است، به عنوان مثال رشد هویت به عنوان شاخصی از ساخت داستان زندگی است و آسیب شناسی نیز نمونه ای از قصه های زندگی به شمار رفته که در مسیر درست قرار ندارند و روان درمانی نیز به عنوان تمرینی جهت بهبود و بازسازی داستان زندگی محسوب می گردد.

قصه درمانی با فرضیه های بسامد رنیسم با فرانو گرایی تطابق دارد که در بسامد رنیسم این اعتقاد وجود داشته که هیچ گونه حقیقت مطلقی وجود نداشته و روایت داستان و قصه به منزله فضای آزادی جهت عمل کردن تلقی می شوند.

در روان شناسی رویکردهای داستانی بر چند محور تمرکز دارند:

  • کمک گرفتن از روایت داستان و قصه به عنوان یک روش درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی کاربرد دارد.
  • از قصه و داستان برای تشخیص استفاده می شود.
  • آموزش و رشد استعداد های کودکان با کمک روایت قصه های مختلف نیز صورت می گیرد.

به همین دلیل تعداد زیادی از محققان برای ارزیابی بالینی از داستان و  قصه گویی کمک می گیرند. همچنین مشخص شده که می توان با بسط داستان ها می توان افکار انسان ها را تغییر داد‌.

روایت داستان یکی از محورهای روان شناختی پایه بوده و افراد با قصه ها به سازماندهی تجربیات خود می پردازند و به این شکل به اتفاقات مفهوم می دهند و به پیش بینی موقعیت های مختلف می پردازند. به همین دلیل قصه های شخصی به عنوان قسمتی از داستان مشترک زندگی انسان ها در کمک بافت فرهنگی به شمار می رود.

قصه درمانی

در چند سال اخیر قصه درمانی به عنوان روشی در متد بازی درمانی کودکان، عنوان شده است. ● با کمک این روش روان شناسان سعی می کنند که توجه شنوندگان را به این قضیه معطوف کنند که فقط این مشکل در آن ها وجود نداشته و افراد بسیاری نیز همچون آنان درگیر این مشکلات هستند.

این طرز تفکر، موجب آرامش خیال کودکان شده و به آنان برای موفقیت و غلبه بر مشکلات کمک شایانی می کند. روایت داستان و قصه به کودکان آموزش می دهد که مشکلات جزئی از زندگی هستند و همواره باید با آن ها به مبارزه پرداخت و در صورتی که فرد با مشکلات به شکل ثابت و محکم بجنگد بر تمام آن ها فائق شده و پیروزی از آن او خواهد شد.

  • قصه درمانی همچنین موجب انتقال بسیاری از مفاهیم آموزشی در حوزه های مختلف فرهنگ، اخلاق، بهداشت و یا سایر علوم می گردد بدون اینکه به شکل مستقیم باورهای کودک را هدف قرار دهد و یا  مقاومت ذهنی و لجبازی او را در پی داشته باشد.
  • از دیگر اثرات قصه درمانی می توان به ساخت الگوهای مثبت و تاثیر گذار جهت زندگی سالم تر اشاره کرد. اکثر کودکان و نوجوانان در طی زمان، برای خود الگوهای مختلفی بر می گزینند و آن ها را در رویای های خویش نیز سهیم می کنند. بنابراین اگر الگوهای با ارزش بیشتر و مفهومی تر انتخاب شود موجب رشد کودک همراه قهرمان قصه شده و همچنین تجربیاتی را بدون آزمون و خطا و از دست دادن بها  نیز به دست می آورند.

زمان که یک قصه روایت می شود، در واقع موضوعی شکل گرفته و اشخاص و اشیا داستان، متناسب با تفکر، هیجان و رفتارهای خاصی بروز می کنند و  قصه ای مشابه با تجربیات زندگی افراد شنیده می شود. در حقیقت قصه و داستان بر ۴ قلمرو از وجود انسان اثر می گذارند:

  • قلمرو شناختی: این قلمرو قابلیت قصه را در منتقل کردن دانش و بهبود فرآیند حل مسئله مشخص می کند.
  • قلمرو عاطفی: روایت قصه، پالایش بخش عاطفی-هیجانی و ایجاد امید را به دنبال دارد‌.
  • قلمرو بین فردی: شنیدن قصه ها موجب ساخت پیوستگی و ایجاد رابطه انسانی-اجتماعی اشخاص به همدیگر می شود.
  • قلمرو شخصی: قصه گویی بصیرت و بینش را در فرد افزایش می دهد زیرا زمانی که شخص، خودش و مشکلات مرتبط با زندگی اش را در داستان دیگران ببیند، درک او از خود و مسائلش بیشتر می شود.

استفاده از روش قصه گویی در مشاوره با کودکان، باعث کمک به آنان شده تا با احساسات، افکار و رفتارهایی مبارزه کنند که قادر به صحبت مستقیم راجع به آن با کسی حتی مشاور نیستند.

روایت قصه و قصه گویی قدمتی به اندازه تاریخ بشر داشته به نحوی که انسان ها از همان ابتدا زندگی و مسائل مرتبط با آن را در قالب قصه ها روایت می گردند و قصه ها موجب شکل گیری زندگی بشر و تغییر و تحول آن شده اند.

 قصه در واقع بازتابی از شخصیت افراد و تجربیات آن ها در زندگی است. زندگی شامل نظم بخشی و سازماندهی کردن تجربه های آن بوده و زمانی که از جهان، آگاهی کافی به دست نیاید، کمک گرفتن از تجربه ها لازم است و به این شکل، تجربیات و اتفاقات زندگی افراد به قصه ای متفاوت تبدیل می شود.

روایت قصه زندگی افراد باعث کشف توالی و ارتباط های معنی شده و به شنوندگان کمک می کند که نسبت به وضعیت خود، بینش عمیق تری کسب می کنند.

در حقیقت قصه ها به منزله سازه های تخیلی فرهنگی از جهت فردی و اجتماعی بوده که مفهوم و نکات بسیاری را در بر می گیرند.

اشخاص بزرگی همچون جروم برونر، لکس وتیز و جکسوان، قصه گویی را به عنوان روش طبیعی جهت ساخت جهان به شمار می آورند.

در این نوع بینش از قصه برای آموزش درس هاس اخلاقی جهت سازماندهی یادگیری ها استفاده می شود و در صورتی که در قصه ها اعمال و پیامدهای آن نیز ذکر شود، رشد اخلاقی نیز رخ خواهد داد.

 از این جهت اهمیت روایت قصه در رشد اخلاقی افراد و جامعه در بین تعداد زیادی از افراد صاحب نظر بحث شده و در کتاب های دینی همچون انجیل و قرآن کریم برای آموزش روش درست زندگی و یافتن حقایق نیز از داستان های مردم در زمان ها و شرایط مختلف استفاده شده است. به همین دلیل قصه گویی و شنیدن قصه ها یکی از شیوه های متداول جهت منتقل کردن تجربیات و سرگرمی مطرح است.

قصه گویی موجب پرورش تخیل کودکان شده و دنیای پیرامون را بهتر به آن ها می شناساند. در حقیقت قصه و داستان به منزله پلی بین کودکان و جهان اطرافتان مطرح هست. اتفاقاتی که در یک داستان رخ می دهد نظم خاصی دارد که مشکل کودک در این توالی قابلیت بروز پیدا می کند و از شدت غم آن کاسته شده که در کنار سایر متدهای روان شناسی همچون رویکردهای تخیلی، شناختی، رفتاری، آنان را برای مواجه با کمبود ترس و استرس ها آماده کرده و به شکل غیر مستقیم به آن ها نیرو و امید ارمغان می دهد و موجب تغییر و تحول آنان می شود.

حل مشکلات کودکان از طریق قصه گویی

از مشهورترین آزمون های فرافکن کودکان می توان "اندر یافت موضوع کودکان" نام برد که کودک زمانی که یک تعداد تصاویر مشخص را می بیند داستانی متناسب با آن ها می گوید و شخص متخصص نیز با تعریف این قصه مشکلات عاطفی و روانی کودکان را متوجه شده و متناسب با آن روش درمانی ارائه می دهد. این مسئله رابطه عمیق قصه گویی و مشکلات روانی، شخصیتی و عاطفی کودکان را اثبات می کنند.

می توان برای کودکانی که با ترس مواجه هستند از روش قصه درمانی استفاده کرد. چنان چه داستان برای کودک تعریف شود و یا خود کودک به داستان پردازی بپردازد، در رفع این ترس ها کمک فراوانی می شود.

 به عنوان مثال بیان داستان ها درباره یک شخصیت که ترس از تاریکی نداشته و توانسته بر مشکلاتش پیروز شود موجب شده که کودک علاوه بر لذت بردن از همانند سازی ذهنی با شخصیت قصه نیز همانند سازی نماید و به این شکل غیر مستقیم مشکل ترس کودک رفع خواهد شد.

از مزیت های دیگر روان شناختی روایت قصه برای کودکان می توان رفع نیازهای عاطفی کودک، بهبود تعاملات اجتماعی، پرورش احساس زیبا شناسی و نوع دوستی، منتقل کردن ارزش های اخلاقی، انسانی و در آخر اصلاح اخلاق و رفتار و رشد تخیل کودکان را نام برد.

روایت ۳ قصه کودکانه با خاصیت درمانی

۱- قصه نی نی و سنجاب کوچولو

چند روز قبل، یک نی نی به خانواده سنجاب ها اضافه شد و سنجاب کوچولو بالاخره از تنهایی در آمد. نی نی سنجاب، خیلی نمکی و کوچولو بود و سنجاب کوچولو این برادر تازه وارد را خیلی دوست داشت و از دیدنش سیر نمی شد. همش سعی می کرد که نی نی را بغل کنه و برای بازی بیرون ببره که مامان سنجاب نمی زاشت و یادآوری می کرد که به سنجاب کوچولو که داداشت هنوز خیلی کوچولو و ریزه میزه است، برای اینکه بتونی باهاش بازی کنی باید بزاری که بزرگ بشود.  

 سنجاب کوچولو قصه خیلی دوست داشت که مامانش باهاش بازی کند اما نی نی کوچولو که همش بغل مامان بود اجازه بازی به مامان سنجاب نمی داد. سنجاب کوچولو هم به اتاق خودش رفت تا با اسباب بازی هایش سرگرم بشه اما خیلی زود از تنهایی بازی کردن خسته شد.

وقتی بابا سنجاب از سر کار برگشت، سنجاب کوچولو خیلی خوشحال شد و به سرعت به بغل بابا رفت. اما خستگی زیاد بابا به سنجاب اجازه نمی داد که با سنجاب کوچولو بازی کند. اما بابا سنجابه زمانی که نشست شروع به بغل کردن و بوسیدن با نی نی سنجاب کرد.

سنجاب کوچولو که این رفتار را دید خیلی احساس ناراحتی کرد، به سمت اتاقش دوید تا روی رخت خوابش برود. مامان سنجاب بعد مدتی که گذشت او را برای خوردن غذا صدا زد اما سنجاب کوچولو که ناراحت بود جوابی نداد. بابا سنجاب هم گفت: سنجاب جان، بدو بیا که فندق پلو غذای مورد علاقه ات را مامان درست کرده اما باز صدایی از سنجاب کوچولو بلند نشد.

 مامان و بابا سنجاب کوچولو رفتند به اتاق سنجاب کوچولو و ناراحتی اونو دیدند. بابا و مامان مدام سنجاب کوچولو را صدا زدند که عزیزکم، سنجابکم، اما سنجاب کوچولو نه حرکتی کرد و نه جواب داد.

سنجاب کوچولو که غصه دار بود کم کم چشم هایش پر از اشک شد و گفت: شما نی نی کوچولو که آمده دیگه منو دوست ندارید. مامان و بابا که این حرف را شنیدند به فکر فرو رفتند و بعد همزمان دست های سنجاب کوچولو را گرفته و بعد او را تاب دادند. این حرکت بابا و مامان، لبخند به لب سنجاب کوچولو آورد. مامان و بابا که لبخند رو لبش دیدند بیشتر او را تاب دادند که صدای بلند خنده های سنجاب را شنیدند.

نی نی سنجاب که تنها مونده بود شروع به گریه کرد اما بابا و مامان به بازی با سنجاب کوچولو ادامه دادند. سنجاب کوچولو برادر ریزه میزه اش را خیلی دوست داشت، گفت چرا صدای گریه نی نی را گوش نمی کنید؟ برویم که نی نی را آرام کنیم. حالا سه تایی مامان و بابا و سنجاب کوچولو با لب خندان رفتند که با نی نی سنجاب بازی کنند.

۲- قصه سنگ کوچولو

یک سنگ کوچیک در یکی از روزها وسط خیابان رها شده بود، هر کسی به اون می رسید به سنگ ضربه ای می زد و اون را به سمت دیگری پرتاب می کرد. این حرکت ها ناراحتی و درد به سنگ کوچولو وارد می کرد و کم کم از بدنش تکه های زیادی جدا می شد و خودش از یک قسمت به قسمت دیگر می رفت.

سنگ کوچولو دوست داشت که دیگر سر راه مردم نباشه تا بقیه به او لگد نزنند‌. بعد از چند روز مردی سوار بر یک وانت پر از هندوانه از راه رسید. با بلندگویی که همراهش بود داد می زد که " مردم بیاین که هندوانه های سرخ و شیرینی آوردم، هندوانه به شرط چاقو حراج شد".

خیلی از مردم هم برای خرید آمدند. فقط یکی از هندوانه ها برای مرد باقی ماند. مرد برای شکستن هندوانه به اطرافش نگاه کرد که سنگ کوچولو را دید و آن را داخل وانت کنار هندوانه گذاشت تا هندوانه نیوفتد.

مرد سوار وانت شد و به خارج شهر کنار رودخانه رفت تا هندونه بخوره. بعد که هندونه از وانت پایین اورد، سنگ کوچولو را به سمت رودخانه پرتاب کرد. بعد از خوردن هندوانه، مرد سوار ماشینش شد و به سمت خونه اش حرکت کرد اما سنگ کوچولو که از شلوغی و لگد زدن مردم راحت شده بود بسیار خوشحال و خدا را بسیار شکر می کرد.

 سنگ کوچولو روزها و فصل های زیادی را کف رودخانه سپری کرد. جریان آب گاهگاهی باعث حرکت و غلتیدن او روی سنگ های دیگر می شد که ناهمواری های بدنش نیز با این حرکات از دست رفتند و تبدیل به سنگ صاف و صیقلی شد.

یک روز چند دانش آموز با معلم خود برای اینکه بفهمند چرا سنگ های کف رودخانه صاف و صیقلی هستند به کنار رودخانه آمدند. یکی از این دانش آموزان با دیدن سنگ کوچولو قصه ما، آن را بلند کرد و به همراه خودش به خانه برد.

پسرک سنگ کوچولو را رنگ آمیزی کرد و صورت و مو و لباس برایش نقاشی کرد تا به شکل آدمک بامزه درآمد. مادر پسرک با دیدن شکل جدید سنگ کوچولو، ربان قرمزی به آن بست و آدمک بامزه را به دیوار اتاق پسرک آویزان کرد.

 دیگر سنگ کوچولو قصه ما داخل کوچه و زیر لگد دیگران نبود و به دیوار اتاق آویزان شده بود. پسرک هم از دیدن شکل جدید سنگ کوچولو بسیار خوشحال بود و هر روز به تماشای او می نشست.

۳- قصه آموزنده کوتاه مهربانی کردن

روزی روزگاری در یک مزرعه یک انبار پر از کاه وجود داشت که حیوانات این مزرعه برای استراحت ساعاتی در آن می ماندند. در بین این حیوانات، سگی وجود داشت که همه به او سگ مهربان می گفتند، اون با همه مهربان و دوست بود.

در یک روز در فصل بهار، یک بچه گربه که به تازگی به حیوانات مزرعه وارد شده بود کنار سگ مهربان قرار گرفت و از او پرسید: سلام، اسم من پیشی کوچولو، یک سوال دارم چرا همه به تو علاقه دارند؟ چکار کردی که محبوب همه شدی؟

سگ مهربان گفت: "به نظر خودت دلیل آن چی میتونه باشه؟" پیشی کوچولو کمی فکر کرد و جواب داد: "نمی دونم، من فکر کنم شاید دلیل آن ترس هست که باهات همه دوستی می کنن، اما من خیلی کوچیکم و کسی ازم نمی ترسه"

سگ مهربان با خوش اخلاقی گفت: "نه پیشی کوچولو اگر من اخلاق بدی داشتم که نمی تونستم با اون ها دوستی کنم. اگر هم بداخلاق بودم، تو هم می ترسیدی که با من صحبت کنی درسته؟"

پیشی کوچولو بعد کمی فکر گفت "اره راست می گویی، مهربانی تو باعث شد که بیام پیشت". سگ مهربان بعد از تکیه دادن به علف های پشت سرش و کشیدن نفسی عمیق گفت: پس سعی کن با همه رفتاری مهربان داشته باشی، این جوری زمانی که تو هم نیاز به کمک داشته باشی، بقیه با مهربانی به کمکت می آیند. پیشی کوچولو بعد از فهمیدن دلیل تعداد زیاد دوستان سگ مهربان خیلی خوشحال بود و به خود قول داد که مثل سگ مهربان با همه حیوانات مزرعه دوست باشد.

متخصصان روان درمانگر این داستان ها را به عنوان روشی موثر در کارهای بالینی به کار می برند.

 در یک تحقیقی به بررسی تاثیر قصه درمانی در علائم افسردگی در کودکان مبتلا به این مشکل پرداخته شد. در این پژوهش ۵ نفر از کودکان افسرده که در پایه چهارم و پنجم ابتدایی مشغول تحصیل بودند مشارکت کردند. در این روش جهت ارزیابی، از پیش آزمون به پس آزمون بدون گروه کنترل استفاده شد و پرسش نامه علائم این اختلال نیز تهیه شد.

قصه درمانی برای این کودکان، دو بار در هفته به مدت ۲۴ جلسه انجام گرفت و زمانی که به مقایسه نتایج پرداخته شد، مشاهده گردید که علائم افسردگی بعد از اجرای برنامه قصه درمانی کاهش یافت.

همچنین مشخص شد که قصه درمانی بر بهبود مشکلاتی همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی تاثیر بسیاری داشت.

 اغلب کارشناسان و افراد صاحب نظر اعتقاد دارند که این آموزش ها و روایت داستان بر نبوغ افراد در بزرگسالی نیز موثر خواهد بود، به همین علت حتی گوش کردن برنامه های علمی نیز بر ذهن کودک اثر داشته و به شکل رمز گذاری از طریق الگوهایی در قسمت حافظه کودک حفظ می شود.

 این اتفاقات در سطح ناخودآگاه کودک اتفاق می افتد و اگر چه ممکن است مفاهیم جملات و کلمات برای کودک قابل فهم نبوده ولی با شنیدن آن ها در مغز ثبت می شوند.

طبق مطالعات صورت گرفته مشخص شده در صورتی که در بزرگسالی این افراد، موضوعات شبیه به آنچه که در کودکی شنیده اند، ببینند، بهتر آن را می آموزند و حتی ممکن است این گروه افراد جز نوابغ زمان خود نیز قرار گیرند.

این محققان به خانواده ها پیشنهاد می کنند امکانی برای کودکان خود فراهم کنند تا هر روز گفته های علمی را بشنوند زیرا تا سن قبل از ۷ سالگی بیشترین یادگیری در مغز آنان رخ می دهد. سن ۴سالگی اوج یادگیری کودکان است.

تعداد زیادی از روان شناسان اعتقاد دارند که قصه گویی در تکامل مغز نوزادان تاثیر زیادی داشته و آن را به دوره دوم جنینی شخص ارتباط می دهند.

قصه گویی برای افرادی که با کودک نیز در ارتباط هستند نیز شگفت آور بوده و با کمک آن می توان به شکل گیری شخصیت، تکامل رفتاری و کسب اعتماد به نفس کودکان کمک کرد.

فواید قصه گویی می تواند والدین را به این سمت سوق دهد که از این روش برای رشد شخصیت و آرامش درونی کودک کمک بگیرند.

از جمله ویژگی های یک داستان خوب از دیدگاه روان شناختی می توان به متناسب بودن ظرفیت روانی، احساسات، علاقه مندی، فضای ذهنی، فرهنگی و شرایط سنی کودکان اشاره کرد. بهتر است داستانی برای کودکان انتخاب شود که علاوه بر سادگی و کوتاه بودن و جذابیت، پایان غیر قابل انتظاری نیز داشته باشد و هم چنین با روایت موضوعی مناسب تاثیر مثبتی بر جای بگذارد.

پژوهشگران این حوزه معتقدند که شخصیت ها و چهره قهرمانان داستان بر هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه کودکان تاثیر زیادی داشته و آن ها را به سمت فضای قصه سوق می دهد. در صورتیکه والدین قصه گویی برای کودکان، همراه با نوازش انجام دهند نتایج بهتری به دست آمده و آرامش کودکان نیز افزایش می یابد.


قصه‌ها الکوهای طبیعی از فکر کردن هستند که پیش از آغاز تحصیل از راه افسانه‌ها قصه‌های کودکانه و تاریخچه‌ خانوادگی فرا گرفته می‌شوند. به گونه‌ای که برخی پژوهشگران ادعا کنند دانش امروزی ما از قصه‌ها می‌آیند. این روش یکی از بهترین شیوه‌ها در مشاوره با کودکان است به طوری که آنها می‌توانند با احساسات و افکار و رفتارهای تقابل کنند که هنوز نمی‌توانند با مشاور به طور مستقیم درباره آنها صحبت کنند. این روش را به همراه بازی درمانی توصیه می‌نمایند تا به عنوان بستر مناسب به بیان و راهنمایی و اصلاح تجربه‌ها کمک کند. کودکان دارای نیازهای ویژه به دلیل محدودیت‌هایی که در کارکردهای شناختی هیجانی انگیزشی و رفتاری دارند. نمی‌توانند به طور به طور موثر از آموزش‌ها با روش‌های درمانی مستقیم بهره گیرند. از این رو بکارگیری فنون غیرمستقیم مانند قصه‌گویی و قصه‌درمانی می‌توانند به گونه‌ای اثربخش و شفابخش کاستی‌های آنها را بهبود و ترمیم نماید. قصه‌گویی برای چه کودکانی مناسب است؟

  • کودکانی که عزت نفس پایین دارند.
  • کودکانی که کم‌رو خجالتی هستند.
  • کودکانی که خشم خود را نمی‌توانند کنترل کنند.
  • کودکانی که دچار ترس و اضطراب هستند.
  • کمک به هویت‌یابی
  • کودکان بیش‌فعال برای جلوگیری از رفتارهای تکانشی.

 

  • samiar mirzaei
  • ۰
  • ۰

 قصه ها، بهترین راه برای گفت وگو با کودکان در مورد سوء رفتارهای شان است

  

 خیلی از والدین می پرسند، قصه گویی چه تاثیری در زندگی کودک دارد؟ قصه زندگی را از نوع آغاز می کند. خیالپردازی را غیر مستقیم یاد می دهد. در ذهن کودک سوال ایجاد می کند و به کودک یاد می دهد حوادث را بهم بچسباند. باعث می شود خدا را پیدا کند و واقعیت ها را کشف کند.

 کدو قل قله زن، علی مردان خان، خروس زری و... همه از بخشی از خاطرات مشترک کودکی ما در دوران بزرگسالی هستند. خاطراتی که هنوز هم در گوشه های ذهن مان دنبال تصویرهای آشنای آن ها می گردیم و این یعنی باور مسلم تاثیرگذاری قصه و قدرت وصف نشدنی آن، همان قدرتی که دنیای کودکی مان را به بزرگسالی پیوند می زند!


 از چه زمانی می توانیم برای کودکمان قصه های کودکانه بگوییم؟
شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است.

کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است.


پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.


تأثیر قصه در رفتارهای کودکان
 قصه ها، بهترین راه برای گفت وگو با کودکان در مورد سوء رفتارهای شان است. واضح است که منظور ما نصیحت و سرزنش به شکل مستقیم نیست. قصه ها حکم شربت شیرینی را دارند که با آن می توان تلخی دارو را به راحتی تحمل پذیر کرد. رفتارهای کودک ترسو و خجالتی، کودک پرخاشگر و قلدر و... را می توانید با قصه ها درمان کنید البته با این شرط که رفتارها را زود تشخیص بدهید و دست به کار شوید.


 ممکن است با خودتان فکر کنید که چطور ممکن است یک داستان ساده جلوی پرخاشگری کودک را بگیرد یا بر ترس و خجالت کودکی دیگر فائق آید. حسی که کودک پس از شنیدن یک داستان خوب دارد، مانند احساسی است که ما پس از تماشای یک فیلم خوب پیدا می کنیم.


مخاطب هنگام تماشای فیلم با یک یا چند شخصیت همانندسازی یا همذات پنداری می کند. کودک نیز به همین شکل، هنگام گوش سپردن به قصه، خود را به جای شخصیت های داستان می گذارد یا به آنها احساس نزدیکی می کند.


چگونه داستان را خوب ترسیم کنیم؟
 قصه گویی آنگونه که ما فکر می کنیم هم کار ساده و راحتی نیست. البته اینکه متن داستان را ساده و بدون هیچ فعالیت و خلاقیت خاصی از روی کتاب برای کودک در حال خوابمان بخوانیم و در میان سطور آن خمیازه بکشیم هم شیوه ای از شیوه های قصه گویی است. اما برای اینکه قصه گوی بهتری باشید و تأثیر عمیق تری روی شنونده تان بگذارید باید به این نکات دقت کنید: یک قصه گوی خوب در ابتدای امر باید در انتخاب قصه دقت کند. 


با توجه به سن و سال مخاطب، روحیه و شرایء استعداد و ذهن و فهم او و با توجه به شرایط محیطی و نیاز کودک دست به انتخاب قصه هایی بزند که آموزه های مورد نظر را به کودک انتقال دهد. در عین حال قصه هایی را انتخاب کنید که با آن راحتید و خودتان هم آن را دوست دارید.


ضمن اینکه بهتر است داستان هایی با پایان خوش را برای کودکتان انتخاب کنید؛ داستان هایی که در آنها خوبی بر بدی غلبه می کند، شخصیت خوب داستان پیروز می شود و مشکلات و سختی ها برطرف می شوند و شخصیت شرور و بد به سزای عملش می رسد یا متنبه می شود. شما به عنوان یک قصه گو باید قصه را مانند یک تابلوی نقاشی در برابر کودک ترسیم کنید.


خیال را تقویت می کند
 دکتر احمدرضا آذر،پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان قصه ها می گوید: قصه گویی برای کودکان منجر به تقویت "خیال" خواهد شد. در ایام محرم تعزیه هایی برگزار شد که در آن گفتار، حرکات و نمایش های نمادین دیده می شد. 


تعزیه ها برای اکثرکودکان چند نسل قبل،معنا داشت، اما این صحنه ها برای خیلی ازکودکان امروز که در معرض بمباران اطلاعات تصویری توسط رسانه های مختلف قرار گرفته اند و از طرفی برای آنان قصه گفته نشده و خیال آنها تقویت نشده،اغلب بیگانه و ناآشنا تلقی می شود و کودکان با این نمادها نمی توانند ارتباط درست و معناداری برقرار کنند.

 

 اما در بین همین کودکان نسل امروز، کودکانی هستند که وقتی با صحنه های مربوط به تعزیه یا اصولا هر داستان نمادین دیگر رو به رو می شوند؛ در این صحنه ها غور کرده و سوالات جالبی را در ارتباط با آن می پرسند. این دسته کودکان، همان گروهی هستند که والدین آنها برایشان قصه تعریف کرده اند.بنابراین قصه گویی می تواند واسطه میان برخی از نمادها و مفاهیم مربوط به آن باشد.

 دکتر آذر در ادامه افزود: البته باید مراقب باشیم که تلاش برای رشد خیال و وهم در فرد، منجر به توهم گرایی یا القای شبه آگاهی در او نشود. در دوران امام سجاد علیه السلام گروه هایی به نام "قصاصین" رشد پیدا کردند که با آگاهی از قدرت قصه گویی و از طریق قصه گویی، افراد را در ارتباط با اعتقادات و باورهای اسلامی شان در معرض حمله قرار داده بودند که این افراد مورد نقد امام سجاد علیه السلام واقع شدند. بنابراین قصه گویی آن قدر دارای قدرت است که اگر از این ابزار به درستی استفاده نشود،می تواند زمینه را برای ایجاد تعارض در فرد فراهم آورد که باید به این نکته نیز توجه داشت؛ چرا که قصه گویی به شکل منفی،سبب می شود دیدگاه های کودکان در معرض آسیب قرار بگیرد. 

,قصه برای کودکان,قصه های کودکانه

رفتارهای کودک ترسو و خجالتی، کودک پرخاشگر و قلدر و... را می توانید با قصه ها درمان کنید

 
چه قصه ای برای چه کودکی؟
تحقیقات روان شناسان کودک نشان می دهد قصه گویی، بلند قصه گفتن هنگام خواب و نظم و ترتیب داشتن قصه گویی در دوران ٢ تا ٧ سالگی همه از عوامل موثر و زمینه ساز زنده کردن فرهنگ مطالعه در کودکان است. استمرار قصه گویی در این دوران در آینده از این کودکان خوانندگانی خوب و ماهر می سازد. مدت زمان قصه گویی، اگر به صورت همیشگی و منظم باشد می تواند از ٥ تا ١٠ دقیقه شروع شود. این زمان را می توان با بالارفتن سن بچه ها و افزایش دامنه لغات شان آرام آرام افزایش داد. از ٤ سالگی و گاهی کمی زود تر می توانید گاهی از بچه ها بخواهید که آن ها برای شما قصه بگویند و هنگام قصه گویی با آن ها همراهی کنید.


در حقیقت از ٣ تا ٤ سالگی بچه ها معمولا این آمادگی را دارند تا بخشی از اتفاقاتی را که برای شان افتاده تبدیل به قصه کنند یا قصه های ساده ای را که شنیده اند بازگو کنند. در ٥ یا ٦ سالگی بچه ها از نظر ذهنی برای شنیدن افسانه ها آمادگی دارند.


بنابراین می توانید قبل از خواب یک یا دو افسانه کوتاه برایشان بگویید. از ٦ سالگی به بعد بچه ها توانایی شنیدن قصه های بلند و قسمت به قسمت را دارند چون حالا دیگر ذهن آن ها می تواند بین قسمت های مختلف داستان ارتباط برقرار کند. البته قصه های بلندی را که برای قصه گویی انتخاب می کنید باید طوری باشد که هر شب قسمتی از آن به صورت منطقی تمام شود و مقدمات ماجرای بعدی هم در همان شب گفته شود.


پس از همین حالا دست به کار شوید و فارغ از تاثیرگذاری قصه در ادا کردن کلمات، تکوین شخصیت، قدرت تخیل، افزایش اعتماد به نفس و.... برای کودکان تان قصه بگویید، قصه هایی که قرار است در روزهای نه چندان دور آینده، تنها فصل مشترک آن ها با دنیای عجیب و دوست داشتنی کودکی شان باشد.
  • samiar mirzaei
  • ۰
  • ۰

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

  • samiar mirzaei
  • ۰
  • ۰

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

  • samiar mirzaei